بعضی ها...

ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه.

تادهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش

نمی تونست بگه.دست کردم تو آکواریوم درش

آوردم.شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن

دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو.اینقده بالا پایین پرید

خسته شد خوابید.دیدم بهترین موقع تا خوابه دوباره بندازمش تو آب

ولی الان چندساعته بیدار نشده.یعنی فک کنم بیدار شده

دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب...

(این داستان رفتار بعضی از آدم هایی است که کنارمونند.دوستشون داریم و دوستمون دارند ولی مارو درک نمی کنند و نمی فهمند و فقط تو دنیای خودشون بهترین رفتار را با ما دارند.)



نظرات شما عزیزان:

علیرضا
ساعت23:59---26 اسفند 1391


Diba
ساعت23:24---26 اسفند 1391
Are Bozorgtarin Va Badtarin Dard Hamin Dark Nashodan Tavasote Atrafiyane

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, | 21:3 | نویسنده : |